ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی

متن های مورد علاقه ام میزارم اینجا همین :)

ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی

متن های مورد علاقه ام میزارم اینجا همین :)

سلام خوش آمدید

...

از انسانی که تویی قصه ها میتوان کرد،
غم نان اگر بگذارد....

  • ۰ نظر
  • ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۱۷
  • .

...

از همین میترسم که به کسی یا چیزی
عادت کنی اون وقت اون کس یا اون چیز  بذاره بره.
اون موقع دیگه هیچی برات باقی نمیمونه.
میفهمی چی میخوام بگم ؟
از کسایی که میذارن میرن خوشم نمیاد
واسه همینم اول از همه خودم میرم اینجوری خاطر جمع تره!


📚 خداحافظ گاری کوپر
🕴 رومن گاری

  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۰۳
  • .

...

«آدم باید خیلی ذلیل باشد که حسرت سالهای به خصوصی از عمرش را بخورد. ماها می‌توانیم با رضایت خاطر پیر شویم.
مگر دیروز آش دهن سوزی بود؟ یا مثلا پارسال؟ عقیده ات غیر از این است؟
افسوس چه را بخوریم؟ ها؟ جوانی؟
ما هرگز جوان نبودیم!»




📚 سفر به انتهای شب
🕴 لویی فردینان سلین

  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۰۲
  • .

...

چندی‌ست از تو غافلم ای زندگی، ببخش!
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم...

#فاضل_نظری

  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۰۱
  • .


روزم چون دیگران می گذرد

اما شب که می رسد

یادها پریشانم می کنند

چه اضطرابی روز را به سر میبرم

اما

شبانگاه من وغم به کجا می شویم

همانا عشق در قلب ما جان یافته وثابت است

چنان چون پیوست انگشتان با دست...


 سلوک | محمود دولت آبادی 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۲
  • .

...


دلتنگى هاى آخرِ شبِ هر کس،

هیچ شعبه ى دیگرى ندارد!

یکى عکس میبیند...

یکى آهنگ گوش میدهد...

دیگرى پیغامها را مرور میکند...

یکى.......


انتخاب با شماست!


علی قاضی نظام

  • ۰ نظر
  • ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۱۰
  • .

...

پدرم حق داشت.
وقتی خبر داوطلب شدن مرا شنید،
عصبانی شد: "احمق، بگذار دیگر پسرهای فامیل بروند."
ولی آنها آنقدر احمق نبودند که داوطلب شوند.
پدرم یک کارگر بود.
می خواهی یک چیزی را به تو بگویم؟
همیشه پسرهای کارگران هستند که در جنگ کشته می شوند.


📚 زندگی جنگ و دیگر هیچ
 🕴 اوریانا فالاچی

  • ۱ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۱۳
  • .

...

+پیدات نیست

-گرفتار بودم

+یه تکست چندثانیه طول میکشه؟ 15ثانیه؟ یه روز چند ثانیه است؟ 86400 ثانیه!

آدم اگر بخواد از فرداش هم ثانیه می‌دزده!

اگه بخواد ..


  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۵۸
  • .

راه امشب می‌برد سویت مرا می‌کشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون می‌کند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را در شانه‌هایم می‌کشم یا تو می‌خوانی به گیسویت مرا
زخم‌ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد دل به عشقت مبتلا شد خوب شد

شاعر: اهورا ایمان

خواننده : همایون شجریان


  • ۰ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۱
  • .

:))

از هواپیمایی اریانا پیشنهاد تدریس دادن بهم نمیدونن که من اعصاب تدریس دارم اخه :)))  اونم کجا تهران که کلا رو اعصاب


  • ۱ نظر
  • ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۵۸
  • .
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه