ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
- ۰ نظر
- ۰۸ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۵۰
آسمون رویا امشب گرمه از تب من ، ماه آرزوها اومده تو شب من
عطر شرم بوسه رو لب های بسته من ، یه نسیم نوازش
دل من ، دل تو ، دل ما ، دل همه ی آدما مگه چی می خواد ؟
آروم اومدی تو خوابم ، آروم اومدی مثل رقص یه پروانه با ناز سایه ی گل
بوی عشق تو هوا پیچید ، اشک تو رو لب من بوسید
قلب منو ، همه جا ، همه جا ، همه جا برد ، خوابی که عشق تو چشای تو دید
آروم اومدی تو خوابم ، آروم اومدی مثل رقص یه پروانه با ناز سایه ی گل
آه از این سفر کوتاه ، بازم من و تو و دوری و آه
بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
آهای خبردار ، مستی یا هوشیار خوابی یا بیدار خوابی یا بیدار
تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه ی من شده ای آوار از گلوی من دستاتو بردار
دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار
♫♫♫
کوچه های شهر پر ولگرده دل پره درده شهر پره مرده پره نامرده
آهای خبردار آهای خبردار باغ داریم تا باغ یکی غرق گل یکی پره خار
مرد داریم تا مرد یکی سر کار یکی سر بار آهای خبردار یکی سر دار
♫♫♫
توی کوچه ها یه نسیم رفته پی ولگردی توی باغچه ها پاییز اومده پی نامردی
توی آسمون ماه و دق میده ماه و دق میده درد بی دردی
پاییز اومده پاییز اومده پی نامردی یه نسیم رفته پی ولگردی
♫♫♫
تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و از نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه ی من شده ای آوار از گلوی من دستاتو بردار
دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار
خووو اینم فالمون 😂😂
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
این تقویم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
توی زندگی، آدما با خیلیا حرف میزنن، اما با همشون درد و دل نمیکن.
درد و دل کردن، مثل جار زدن نقطه ضعفه. عین این میمونه که خودت رو در برابر یکی دیگه خلع سلاح کنی. حالا دیگه آدم بیدفاع با یه تلنگر زمین میخوره.
واقعیت اینه که همهی حرفا رو نباید گفت، همهی اشکا رو نباید ریخت، اما کسی که تا پای درد و دل کردن میره، یعنی دیگه چیزی واسهی از دست دادن نداره.
#پویا_جمشیدی